دسته بندي : <-PostCategory->
Uptown girl
She's been living in her uptown world
I bet she never had a back street guy
I bet her mama never told her why
I'm gonna try for an uptown girl
She's been living in her white bread world
As long as anyone with hot blood can
And now she's looking for a downtown man
That's what i am
And when she knows what
She wants from her time
And when she wakes up
And makes up her mind
She'll see i'm not so tough
Just because
I'm in love with an uptown girl
You know i've seen her in her uptown world
She's getting tired of her high class toys
And all her presents from her uptown boys
She's got a choice
Uptown girl
You know i can't afford to buy her pearls
But maybe someday when my ship comes in
She'll understand what kind of guy i've been
And then i'll win
And when she's walking
She's looking so fine
And when she's talking
She'll say that she's mine
She'll say i'm not so tough
Just because
I'm in love
With an uptown girl
She's been living in her white bread world
As long as anyone with hot blood can
And now she's looking for a downtown man
That's what i am
Uptown girl
She's my uptown girl
You know i'm in love
With an uptown girl
My uptown girl
You know i'm in love
With an uptown girl
My uptown girl
You know i'm in love
With an uptown girl
My uptown girl
دختر بالاشهری
او در دنیای بالاشهری اش زندگی می کند
شرط می بندم هیچ وقت دوست پسر پایین شهری نداشته است
شرط می بندم مادرش هرگز به او نگفته است چرا
من می خواهم یک دختر بالاشهری را امتحان کنم
او در دنیای پولداری اش زندگی می کرده است
به اندازه ای که یک آدم زنده می تواند زندگی کند
و حالا او دنبال یک مرد پایین شهری است
این چیزی که من هستم
و وقتی که او می داند
که از زمانش چه می خواهد
و وقتی که بیدار می شود
و فکرش آماده می شود
او خواهد دید که من خیلی نچسب نیستم
فقط به خاطر اینکه
من عاشق یک دختر بالاشهری ام
می دانی که من او را در دنیای بالاشهری اش دیده ام
او دارد از عروسکهای کلاس بالایش خسته می شود
و از تمام هدیه هایی که از پسرهای بالاشهری گرفته است
او حالا یک انتخاب دیگر دارد
دختر بالاشهری
می دانی که من قدرت خرید مروارید برای او را ندارم
ولی شاید روزی که بخت به من رو بیاورد
او بفهمد که من چه جور مردی هستم
و بعد من خواهم برد
و وقتی که او راه می رود
بسیار زیبا نگاه می کند
و وقتی حرف می زند
او خواهد گفت که مال من است
او خواهد گفت که من خیلی نچسب نیستم
فقط به خاطر اینکه
من عاشق هستم
عاشق یک دختر بالاشهری
او در دنیای پولداری اش زندگی می کرده است
به اندازه ای که یک آدم زنده می تواند زندگی کند
و حالا او دنبال یک مرد پایین شهری است
این چیزی که من هستم
دختر بالاشهری
او دختر بالاشهری من است
می دانی که من عاشق هستم
عاشق یک دختر بالاشهری
دختر بالاشهری من
او دختر بالاشهری من است
می دانی که من عاشق هستم
عاشق یک دختر بالاشهری
دختر بالاشهری من
می دانی که من عاشق هستم
عاشق یک دختر بالاشهری
دختر بالاشهری من
می دانی که من عاشق هستم
عاشق یک دختر بالاشهری
دختر بالاشهری من
نظرات شما عزیزان: